هوش تجاری چیست؟

تعاریف زیادی برای هوش تجاری وجود دارد، اما بطورکلی هوش تجاری بعنوان یک رویکرد جدید در معماری سازمانی مطرح شده است که این معماری براساس سرعت در تحلیل اطلاعات به مدیران جهت اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند کسب و کار در حداقل زمان ممکن کمک می‌کند. هوش تجاری یک چارچوب کاری شامل فرایندها، ابزار و فناوری‌های مختلف است که برای تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش مورد نیاز هستند، که با استفاده از همین دانش مدیران قادر به تصمیم‌گیری بهتر می‌شوند و در نتیجه عملکرد سازمان خود را بهبود می‌بخشند.

با پیاده‌سازی راهکارهای هوش تجاری فاصله موجود بین مدیران میانی و مدیران ارشد از دیدگاه ارتباط اطلاعاتی از میان خواهد رفت و اطلاعات مورد نیاز مدیران در هر سطح، در لحظه و با کیفیت بالا در اختیار آنها قرار خواهد گرفت. همچنین کارشناسان و تحلیل‌گران می‌توانند با استفاده از امکانات ساده، فعالیتهای خود را بهبود بخشند و به نتایج بهتری دست پیدا نمایند.

ارزش مدیریت در تصمیم گیری صحیح و به موقع است.

احساس نیاز به وجود یک سیستم هوش تجاری در سازمان برای اولین بار در سطوح بالای مدیریتی احساس می‌شود و از بالای هرم ساختار سازمانی به بخش‌های زیرین منتقل می‌گردد. مهم‌ترین نیاز یک مدیر، تصمیم‌گیری است. فرآیند تصمیم‌گیری می‌تواند به سه بخش کلی تقسیم شود که عبارتند از:

  • دسترسی،جمع‌آوری و پالایش داده ها و اطلاعات موردنیاز
  • پردازش، تحلیل و نتیجه گیری بر اساس دانش
  • اعمال نتیجه و نظارت بر پیامدهای اجرای آن

در هر یک از موارد فوق، سازمانهای قدیمی که از هوش تجاری استفاده نمی‌کنند، دارای مشکلاتی هستند که اغلب از عواملی چون حجیم بودن داده‌ها، پیچیدگی در تحلیلها و ناتوانی در ردگیری نتایج فرایندها و پیامدهای تصمیمات گرفته شده، نشات می‌گیرند. هوش تجاری با کمک به حل مشکلات فوق، بدلیل ساختاری که در سازمان به وجود می‌آورد، فرصتهای جدیدی نیز برای رشد سازمان ایجاد می‌کند و نه تنها عامل حذف مشکلات است، بلکه با صرفه‌جویی در زمان و هزینه، شرایط کاری را دگرگون می‌سازد.

لطفا کمی تامل کنید!

کسب و کار در قرن ۲۱ فقط ریختن یک مشت جنس توی مغازه نیست. با اطلاعات می‌شود بصورت‌های گوناگون بازی کرد.

مراحل استقرار هوش تجاری

هوش تجاری چارچوبی شامل فرآیندها، ابزار و فناوری مختلف است.

  1. منابع داده در مرحله اول جمع‌آوری می‌شوند. این منابع می‌تواند داده‌های انواع پایگاه داده یا اطلاعات نرم‌افزارهای موجود را در بر بگیرد.
  2. اطلاعات جمع‌آوری شده طی فرایند ETL در پایگاه داده تحلیلی یا همان انبار داده بارگذاری می‌شود.
  3. داده در پایگاه داده تحلیلی در بخش‌های مجزایی به نام داده گاه قرار می‌گیرد.
  4. در مرحله بعد هوش تجاری وارد عمل شده و روی اطلاعات طبقه‌بندی شده تجزیه و تحلیل انجام می‌دهد.
  5. در نهایت اطلاعات جهت انتشار به ابزارهای سطح بالا تحویل داده می‌شود.
معرفی هوش تجاری
مراحل هوش تجاری

کلیات هوش تجاری

هوش تجاری یا هوش کسب و کار که قالب عمده‌تری را مانند استفاده‌های تجاری و غیر تجاری (نظامی و غیر‌انتفاعی) در بر دارد، عبارت است از بُعد وسیعی از کاربردها و تکنولوژی برای جمع‌آوری داده و دانش جهت زایش پرس و جو در راستای آنالیز بنگاه برای اتخاذ تصمیمات تجاری دقیق و هوشمند.

یک هوش تجاری براساس یک معماری بنگاه تشکیل شده است و در قالب پردازش تحلیلی برخط به تحلیل داده‌های تجاری و اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند می‌پردازد. هوش تجاری، نه بعنوان یک محصول و نه بعنوان یک سیستم، بلکه بعنوان یک معماری و رویکردی جدید موردنظر است. که البته شامل مجموعه‌ای از برنامه‌های کاربردی و تحلیلی است که به استناد پایگاه‌های داده عملیاتی و تحلیلی به اخذ و کمک به تصمیم‌گیری برای فعالیت‌های هوشمند تجاری و کسب و کار می‌پردازند.

بیشتر بخوانید:

هوش تجاری یا هوشمندی تجاری؟

اجزای معماری چند لایه هوش تجاری

هوش تجاری از مناظر دیگر

  • از منظر معماری و فرایند به هوش تجاری به عنوان یک چارچوب که عامل افزایش کارایی سازمان و یکپارچگی فرایندها و نهایتا بر فرایندهای تصمیم‌گیری در سطوح مختلف سازمانی متمرکز است، نگریسته می‌شود.
  • بازار هوش تجاری را ابزاری برای برتری رقابتی و پایشگر و تحلیلگر بازار و مشتریان می‌داند.
  • از نقطه نظر فناوری نیز هوش تجاری یک سیستم هوشمند است که با پردازش دقیق داده‌ها، نقطه دخالت سخت افزار و نرم افزار در مغز افزارها به حساب می‌آید.
  • ولی به بیان ساده‌تر هوش تجاری چیزی نیست مگر فرایند بالابردن سوددهی سازمان در بازار رقابتی با استفاده هوشمندانه از داده‌های موجود در فرایند تصمیم‌گیری.

در صورتیکه مفهوم هوش تجاری بدرستی درک و منتقل نگردد، موجب می‌شود تا انتظارات مدیران به صورت ناگهانی افزایش یابد و برآورده نشدن این توقعات مواردی را از جمله سلب اطمینان افراد و بویژه مدیران از این سیستم به دنبال خواهد داشت. چرا که هوش تجاری فقط به دنبال کوتاه کردن مسیرهای پرس‌وجو در داخل اطلاعات است و خود مستقلا و بدون نیاز به اطلاعات مناسب قادر به ارائه پیشنهاد یا راهکاری نیست.

اجزا و مهارتهای ارتقای هوشمندی کسب و کار

برای اینکه یک سیستم با هوش تجاری بدرستی عمل کند، با شناخت موقعیتها که چه اطلاعاتی در اختیار چه افرادی قرار گیرد، باید روابط بین افراد و اطلاعات و روند اجرای پروسه ها بدقت مورد بررسی قرار گیرد.

هوش تجاری در سازمان، کلیه کاربران و همینطور روابط بین آنان را در نظر دارد تا زنجیره ارزش بنگاه به صورت کامل پوشش داده شود و فرایندی از قلم نیفتد.

برای اجرای هر گونه فرایند بهبود در سازمان می بایست مهارتهایی خاص آن فرایند ترتیب داده شود که البته برای فرایندهای کلان نظیر هوشمندی کسب و کار دقت نظر خاصی مورد نیاز است.

مهارتهای کسب و کار اعم از روال کسب و کار و ارتباط با استراتژی سازمانی به همراه فرایندهای دگرگون‌سازی است، که در تعیین خط مشی سازمانی بسیار حائز اهمیت است. مهارتهای فناوری اطلاعات که به صورت فنی به مدیریت تغییر کمک می‌کند و پشتیبان متدولوژی های تحلیل است نیز می بایست، در سازمان به حدی کافی موجود باشد. مهارت دیگری باعنوان مهارتهای تحلیلی شامل خلاصه سازی تحلیل و کاوش و تشریح درست، به اندازه سایر مهارتها قابل ملاحظه است که این سه نوع مهارت در برخی بنگاهها دارای یک مرکز تلاقی هستند که آن دقیقا مرکز ارتقای هوشمندی کسب و کار تلقی می شود و هرچه وسیع تر باشد، مسلما هوشمندی کسب و کار در سازمان بیشتر و هرچند کوچکتر باشد هوشمندی در آن کسب و کار کمتر وجود دارد.

 
 

شرایط بهره‌مندی از هوش تجاری

البته در برخی از سازمانها که جزیره‌ای عمل می‌کنند محدوده هریک از این مهارت هرچند که وسیع باشند، ولی هیچ همپوشانی ندارند و مسلما اجرای اینگونه طرحها (هوش تجاری) در این سازمانها تعریفی ندارد، چون شرط اصلی استفاده از فناوری نوین هوش تجاری، کار در محیط رقابتی است و شرکتهایی که به صورت جزیره‌ای عمل می‌کنند، اصولا در این محیط نمی توانند وارد شوند.

اگر سازمان در لایه های زیرساختی و تراکنشی خود از فناوری استخراج و انتقال و تبدیل داده ها استفاده کند و بستری از هوش تجاری را در تکنولوژی داده کاوی فراهم آورده باشد و همچنین ابزار BI را مبتنی بر فناوری اطلاعات و مشتری‌گرایی به کار گیرد، هوشمندی در این کسب و کار کارآمد خواهد بود.

چنانچه در بستر BI از استانداردها و برنامه های کاربردی، استراتژیک، عملیاتی، تحلیلی نیز استفاده شود، هوشمندی در این کسب و کار اثربخش است. زمانی هوشمندی نقش اهرمی را در کسب و کار به عهده می گیرد که عملکرد به دقت ارزیابی شود و فرهنگ سازی در بین کاربران آغاز شده باشد. درنهایت برای تحقق این هدف می بایست متدولوژی BI و مهارتهای آن در بدنه سازمان مستقر شود.

هنگامی که سازمان به سمت اهداف جهانی سازی با استفاده از مجازی شدن متمایل شود و پا از ساختمانهای فیزیکی به عرصه مجازی نهاده شود، می تواند روند اجرای فرایندهای درون سازمان خود را به حد اعلا شفاف و نقش هوشمندی را یک نقش رقابتی سازد، بنابراین با این نقطه قوت با رقبا به رقابت بپردازد.

به موقع عمل کنید

BI وعده بزرگ و عجیبی را به رهبران شرکت‌ها می‌دهد.
دسترسی فوری به همه اطلاعات، که در فرمت قابل استفاده به آن نیاز دارید. نه تنها افراد و کارمندان سازمان IT بلکه همه مدیران و تصمیم‌گیران، می‌توانند از آن استفاده کنند.
اغلب بسیاری از افراد فکر می‌کنند که این وعده عملی نخواهد شد آیا واقعا اینطور است؟

اهمیت هوش تجاری در سازمان

کاربرد هوش تجاری در سطح استراتژیک را می توان به نوعی برای کمک به افزایش کارایی کلی سازمان و بهینه سازی فرایندها در کنار یکدیگر، در نظر گرفت. این سیستم ها روی برخی ویژگیهای مهم مالی و سایر پارامترهای مهم دیگر در افزایش کارایی سازمان متمرکز می شوند. بدیهی است که سیستم در این سطوح می‌بایست فرایندهای خارجی سازمان را نیز در بر بگیرد.

خصوصیات مختلف برنامه‌های کاربردی در مقاطع مختلف سازمان، باعث ایجاد تفاوتهایی در ابزارها، تکنیک ها و زیرساختهای مورد نیاز برای هر یک از آنها می شود. استفاده از ابزارهای تحلیلی و هوشمند بیشتر در سطح بالا انجام می شود که نیازمند پردازشهای بالا با میزان دسترسی انبوهی از اطلاعات در سطوح استراتژیک و تاکتیکی بیشتر از عملیاتی است. بخش عملیاتی هوش تجاری بیشتر وظیفه جمع آوری اطلاعات و ذخیره سازی آنها را در و یا پایگاه داده های خصوصی بر عهده دارد.

اهمیت استراتژیک هوش تجاری در تصمیمات سازمان

وظایف |   اختیارات |  میزان تاثیر در سطوح مختلف  از انواع سطوح تفکیک سازمانها

رشد تصمیم‌گیری سازمان معمولا بدین ترتیب است که پایین‌ترین سطح انجام فعالیت‌های تجاری یک سازمان، سطح عملیاتی است که فرایند در دفعات بالا و معمولا بصورت تکراری در رده‌های پایین سازمان انجام می‌شود و معمولا با حجم کمی از داده‌ها سروکار دارند. تصمیمات گرفته شده در این سطوح غالبا در حوزه مسائل ساخت یافته و توسط مدیران رده پایین اتخاذ می‌شود. نتایج حاصل از این تصمیمات، تاثیرات کوتاه مدت و خرد در سازمان دارند.

سطح تاکتیکی در سازمان مربوط به عملیاتی است که در حوزه مدیران میانی انجام می‌شود. این عملیات می‌تواند شامل پیگیری عملیات در سطح پایین، نحوه انجام آن، گزارش‌گیری و نهایتا جمع‌بندی داده‌های مفید برای اتخاذ تصمیمات میان مدت سازمان باشد. تصمیمات گرفته شده در این سطح غالبا در حوزه مسائل نیمه ساخت یافته و توسط مدیران میانی اتخاذ می‌شود و نهایتا بالاترین سطح استراتژیک مربوط به تصمیم‌گیریهای کلان سازمان است که توسط مدیران رده بالا اتخاذ می‌شود.

این نوع استفاده‌ها در دفعات کم و در دوره‌های طولانی انجام می‌شود، اما ممکن است با حجم بالایی از اطلاعات و پردازشها همراه باشد. تصمیمات گرفته شده در این سطوح غالبا در حوزه مسائل غیر ساخت یافته و توسط مدیران ارشد انجام می‌شود و نتایج حاصله تاثیرات بلند مدت و کلانی در مسیر حرکت سازمان دارند.

تکنیک‌های تسهیل تصمیم گیری هوش تجاری

در هر دقیقه، دوهزار صفحه مطلب علمی به حجم اطلاعات شبکه اینترنت افزوده می‌شود. هر روز بیش از سیصد میلیون صفحه در اینترنت ارسال می‌شود و تقریبا ۵ سال طول می‌کشد که بتوان مقالات و مطالب به روز شده در ۲۴ ساعت را به تمامی خواند. بنابراین تمام اطلاعات از چنین نرخ رشدی برخوردارند. در بخشهای تحقیق و توسعه اغلب یک گروه چند نفری شروع به جمع آوری اطلاعات مورد نیاز می‌کنند و شاید اطلاعاتی مشابه، اما با نامهای مختلف را بایگانی کنند و معمولا چندین و چند بار در این گروهها دوباره و چند باره کاری اتفاق می‌افتد.

در عصری که زمان، کلید اصلی در تجارت است، شرکتها به استفاده از ابزارهای اطلاعاتی روی آورده اند تا بتوانند اطلاعات مورد نظر را بسرعت ازمنابع استخراج کنند هوش تجاری در امر تصمیم گیری در سطوح مختلف سازمان بویژه سطوح مدیران ارشد با تحلیل اطلاعات و روشهای پرس‌وجو تسهیلات زیادی را فراهم می‌کند که متداول‌ترین این روشها به قرار روبرو است:

  • On-Line Analytical Processing (OLAP)
  • On-Line Transaction Processing (OLTP)
  • Data Warehousing (DW)
  • Data Mining (DM)
  • Intelligent Decision Support System (IDSS)
  • Intelligent Agent (IA)
  • Knowledge Management System (KMS)
  • Supply Chain Management (SCM)
  • Customer Relationship Management (CRM)
  • Enterprise Resource Planning (ERP)
  • Enterprise Information Management (EIM)
داشبورد مدیریت مالی

لازم به ذکر است، صرف وجود تمام این تکنیک‌ها در سطح سازمان بدون در نظر داشتن فرهنگ سازمان و رویکرد سیستمی موجود بین کارکنان نمی‌تواند موید هوشمندی کسب و کار آن سازمان باشد. به همین علت است که برای هوش تجاری از کلمات استقرار و پیاده سازی استفاده می‌کنند نه از کلمه نصب؛ چراکه عواملی دیگر نیز غیر از بسته‌های نرم‌افزاری در درست کار کردن هوش تجاری موثرند و به همین منظور در تعاریف آن را رویکرد معماری نوین نامیده‌اند. زیرا از ابتدای فرایند تدوین داده‌ها تا مراحل ذخیره‌سازی و فراخوانی مجدد و استخراج دانش موردنیاز، هوشمندی، رفتار محسوس و ملموس است.

مواردی مانند زیرساختهای سازمان و یا فرهنگ سازمان در پیاده‌سازی هوش تجاری بسیار نقش قابل ملاحظه و حساسی را ایفا می‌کنند برای موفقیت در استقرار و کارایی یک سیستم BI در یک سازمان باید برخی موارد از ریشه‌های فرهنگی سازمان تغییر کند، چون این موارد در میزان بهره‌وری سیستم هوش تجاری نقش بسزایی خواهند داشت. برخی موارد مانند تلقی سازمان از اطلاعات که بعنوان یکی از مهمترین منابع سازمانی محسوب می‌شود و نوآوری که در سازمان باید بخشی از کار تجاری سازمان تلقی شود و نوع تفکر سازمان در مورد اطلاعات و نوآوری مسلما در بسته‌های نرم‌افزاری وجود ندارند، بلکه باید در لابلای لایه‌های زیرساخت سازمان فرهنگ سازی و لحاظ گردند.

عوامل موثر بر هوش تجاری سازمان

همانطور که یک رویکرد سیستمی دقیق و بروز مانند هوش تجاری می‌تواند بر کارایی و عملکرد سازمان تاثیرات زیادی بگذارد، بسیاری از عوامل نیز بر میزان کارایی هوش تجاری سازمان تاثیر گذارند، از جمله این عوامل می‌توان به مشتریان، رقبا، شرکا تجاری، محیط اقتصادی و کارکنان داخلی اشاره کرد. با توجه به این نکته که هیچ کسب و کاری بدون مشتری معنا ندارد، پایش رفتار مشتریان و مخصوصا شناسایی آنان از حیث دائمی یا موقتی بودن می‌تواند در پیش‌بینی میزان دقیق عرضه و تنظیم میزان تقاضا بسیار کارامد واقع شود. بنابراین تکنیک‌های سیستم‌های حمایت تصمیم‌گیری هوشمند و مدیریت ارتباط با مشتری که در متن معماری هوش تجاری نهفته است،

می‌توانند روند حرکت سازمان را با عقاید و علایق مشتریان همگام کنند. نداشتن اطلاعات کافی در رابطه با مشتریان مانند اینکه: مشتریان واقعی چه کسانی هستند؟ این مشتریان چه کالاهایی و در چه زمانی می‌خرند؟ چگونه می‌توان الگوهای خرید مشتری را استخراج کرد؟ چگونه می‌توان میزان وفاداری مشتری را بالا برد؟، معضلات فراوانی را در اجرای چنین رویکردهای نوینی به بار خواهد آورد.

بیشتر بخوانید:

۷ دلیل برای روی آوردن به سامانه‌های هوشمند – BI

با توجه به این منطق که اگر به هر تحلیلگری در قالب سیستم یا سازمان، اطلاعات ناقص یا اشتباه وارد شود، خروجی آن هرگز قابل ارزیابی مطلوب نخواهد بود و اگر بهترین ساز و کارها در اختیار افراد نا مناسب قرار گیرد، مطمئنا ضمن کاهش عمر مفید کاری آنها، کارایی قابل توجهی هم نخواهند داشت، پس با توجه به آثار هوش تجاری بر سازمان باید بر تاثیرات عوامل متعدد داخلی و خارجی سازمان بر هوش تجاری مطالعه کرد تا سازمان باوجود صرف هزینه و زمان هنگفت برای ایجاد تغییرات کلی، در خروجی دچار خسارات جبران ناپذیری نشود. چراکه تصمیمات اساسی و استراتژیک در سازمانها با بهبود قسمتی از آن بسیار متفاوت است.

این تصمیمات استراتژیک روند تفکر و حرکت سازمان را به کل تغییر می‌دهند و در صورت شکست، رجوع به نقطه اول و اصلاح اشتباهات یا تغییر جدید امکان‌پذیر نیست. زیرا تغییر فرهنگ سازمانی و نگرش افراد مستلزم برداشتن گامهای طولانی مدت و برنامه‌ریزی شده است. بنابراین کم تخمین زدن تاثیرات عوامل به نظر کوچک می‌تواند پایان یک راه امیدوارکننده و روشن را تیره و تار کند. ممکن است سازمانها در مواردی مشابه باشند، ولی هرگز دقیقا عملکرد یکسانی نداشته باشند و حتی اگر عملکردشان نیز بسیار به هم مشابه باشد، محیط فعالیت متفاوت یا خاص باشد و با توجه به سایر موارد باید اینگونه معماری‌های بنیادین را طبق زیرساختها و ویژگی‌های سازمان، طراحی، برنامه‌ریزی و پیاده‌سازی کرد.

اهداف هوش تجاری

همانطور که از تعاریف متعدد استنباط می‌شود، هوش تجاری در قالب هر تعریفی بدنبال افزایش سودآوری سازمان با استفاده از اتخاذ تصمیمات هوشمند و دقیق است و بطور اعم می‌توان اهداف زیر را برای این رویکرد نوین عنوان کرد:

  1. تعیین گرایشهای تجاری سازمان که موجب می شود تا سازمان بدون اتلاف وقت و هزینه و انرژی در سایر مسیرها به دنبال اهداف کلان و اساسی خود متمرکز شود.
  2. تحلیل عمیق محیط های پیرامونی کسب و کار.
  3. افزایش کارایی سازمان در امور داخلی و شفاف سازی رویه فرایندهای کلیدی.
  4. تسهیل در تصمیم گیری که جزء اهداف اساسی هوش تجاری محسوب می‌شود.
  5. پیش بینی بازار که می‌تواند قبل از اینکه رقبا سهم بازار خود را توسعه دهند، منافع جدید به وجود آمده در بازار را عاید سازمان کند.
  6. بالابردن سطح رضایتمندی مشتریان که می‌تواند موجبات استمرار کسب و کار باشد و از دست دادن این اعتماد و رضایتمندی معضلاتی را برای بنگاه به همراه دارد.
  7. شناسایی مشتریان دائمی که وفادارند، می‌توان با پیگیری رفتار آنان، جهت‌گیریهای کلان و استراتژیک را انجام داد.
  8. تقسیم‌بندی مشتریان و متعاقبا ایجاد تنوع در روش برخورد با هرگروه از مشتریان.
  9. استانداردسازی و ایجاد سازگاری بین ساختارهای سازمان.
  10. تشخیص زود هنگام خطرات قبل از اینکه سازمان را به مخاطرات جدی بکشاند و شناسایی فرصتهای کسب و کار قبل از اینکه رقبا آن را تصاحب کنند.

با توجه به موارد فوق می‌توان گفت که احساس نیاز به وجود هوش تجاری در سازمان برای اولین بار در سطوح بالای مدیریتی احساس می‌شود و از بالای هرم ساختار سازمانی به بخشهای زیرین منتقل می‌شود، ولی برای ایجاد آن می‌بایست از پایین‌ترین سطوح و لایه‌ها شروع کرد. مهمترین نیاز یک مدیر، داشتن اطلاعات دقیق برای اتخاذ تصمیم درست است.

داشبورد چیست؟

در سیستم‌های اطلاعات مدیریت، داشبورد ارائه گرافیکی مهم‌ترین اطلاعات موردنیاز برای رسیدن به یک یا چند هدف مشخص است؛ که در یک صفحه با دقت و نظم چیده شده‌اند، تا مدیران بتوانند با یک نگاه وضعیت موجود را نظارت کنند.

داشبورد معمولا از مجموعه‌ای از عناصر گرافیکی تشکیل شده است و قادر به پیوستن به منابع متنوع می‌باشد، یعنی اطلاعات را از بانک‌های اطلاعاتی موجود در سازمان استخراج کرده و بصورت یکپارچه در یک صفحه، نمایش می‌دهد. داشبورد می‌تواند برای تمامی بخش‌های سازمان در نظر گرفته شود. مثل: منابع انسانی، استخدام، فروش، عملیات، امنیت، فناوری اطلاعات، مدیریت پروژه، مدیریت ارتباط با مشتری و غیره.

داشبوردهای مدیریتی تا حدودی شبیه داشبورد اتومبیل هستند که میزان کیلومتر طی شده، دمای آب رادیاتور، میزان بنزین باقی مانده، سرعت، وضعیت ایمنی و… را در یک پنل کوچک، جلوی چشم راننده ارائه می‌دهد، همچنین مدیران می‌توانند، میزان فروش در لحظه، میزان کار پرسنل، سود واقعی و هزینه‌های جاری و هر اطلاعات دیگری که در مورد شرکت خود نیاز دارند را در یک صفحه در قالب تصویر و نمودارهای مختلف مشاهده کنند.

کارکرد داشبوردهای مدیریتی مانند داشبورد خودرو است.

داشبورد مدیریتی

چیزی که در بین داشبورد مدیریتی و داشبورد خودرو مشترک است این است که در هر دو شاخص‌های عملکردی کلیدی که برای کاربر حیاتی است را نمایش می‌دهند. سازماندهی و ارائه اطلاعات را به عهده دارند و باعث می‌شوند اطلاعات آسان خوانده و مشاهده شوند.

داشبورد هنگامی که درست طراحی شده باشد می‌تواند ابزاری قدرتمند و منحصر به فرد برای نظارت بر عملکرد سازمان در یک نگاه باشد. اطلاعات مربوط به زمان گذشته و حال را گردآوری می‌کند، امکان پیش‌بینی آینده را فراهم می‌سازد و اطلاعات مورد نیاز مدیران را در اختیار آنها قرار می‌دهد، دسترسی به اطلاعات کسب و کار را آسان می‌کند و اغلب بهترین راه برای بدست آوردن بینش به عملیات و عملکرد سازمان است. با استفاده از داشبورد، مدیران و مدیران ارشد سازمان‌ها می‌توانند به سادگی در یک محیط پویا و ساده، بر شاخص‌های عملکردی سازمان، بخش یا واحد خود نظارت کامل و بروز داشته باشند.

بیشتر بخوانید: ۷ گام برای طراحی یک داشبورد مدیریتی سریع و کارا

مزایای داشبوردهای کسب وکار

  • دسترسی به اطلاعات حیاتی کسب و کار
  • ساده بودن و درک سریع بصری
  • برجسته سازی نقاط کلیدی مانند ماکزیمم، مینیمم، خارج از رنج و بحرانی
  • حذف جزئیات تا حد امکان

داشبوردها بر شاخص های کلیدی عملکرد و موارد خاص تمرکز می کنند و اطلاعات مورد نیاز ما را در قالب نمودار و اجزای گرافیکی در اختیارمان قرار می دهند، اما به این معنی نیست که در داشبورد جدول وجود ندارد. با داشبورد سریع و ساده به اطلاعات مورد نیازمان دسترسی پیدا می کنیم و با یک نگاه کلی می توانیم آنها را درک کنیم. هدف ما از استفاده داشبورد دیدن تصویری از اطلاعات جهت تصمیم گیری برای رسیدن به اهداف در کمترین زمان است، اما برای دیدن جزئیات بیشتر در مورد یک موضوع مورد نظر، باید به گزارش های سنتی رجوع کرد، گزارش های سنتی عمق اطلاعات را نشان داده و نیاز به توجه و دقت عمیق تری دارند و عموماً ترکیبی از اعداد و جداول هستند اما، وجود نمودار در این گزارش ها موضوع بعیدی نیست.

طبقه‌بندی پروژه‌های هوش تجاری

در پیاده‌سازی پروژه‌های هوش تجاری

  • اگر به دنبال داشبوردهای ابتدایی هستیم که در آنها اطلاعات ایستا نشان داده میشود، میتوان داشبوردهای مزبور را در زمره داشبوردهای ساده طلقی کرد.
  • اگر به دنبال داشبوردهای تعاملی که دارای اطلاعات دقیق میگردیم داشبوردهای مزبور را در زمره داشبوردهای نسبتا پیچیده قرار میگیرد.
  • اگر به دنبال داشبوردهایی با قابلیت تعاملی بالا که به ما امکان تحلیل دقیق داده‌ها در عمق یا در اطراف را می‌دهد هستید این پروژه در طبقه داشبوردهای پیچیده قرار میگیرد.

بسته به اینکه پروژه‌ی ما در کدام حوزه قرار میگیرد مراحل انجام کار میتواند تا حدودی خلاصه‌تر و یا تفصیلی‌تر باشد.

محدوده طرح اجرایی پروژه

در این طرح ما به دنبال پیاده‌سازی شاخصهای تعریف شده توسط کارفرما هستیم که با استفاده از ابزارهای مستقر موجود در سازمان پیاده‌سازی خواهد شد و در قالب داشبوردهای مربوطه تحویل کارفرما داده می‌شود. ایجاد پایگاه داده تحلیل – تجمیعی در محدوده طرح بوده و براساس متدولوژی مورد توافق و ابزار متناسب ایجاد می‌گردد. تهیه شناسنامه شاخص در محدوده پروژه بوده و اجزا آن بایستی به تائید کارفرما برسد. راهنمای کاربری داشبوردهای ایجاد شده در محدوده طرح بوده و بصورت مقتضی و مناسب به کارفرما ارائه می‌گردد. گزارشات آماری اولیه مانند (میانگین، مُد، میانه، واریانس، انحراف از استاندارد و رگرسیون) در حیطه تحلیل‌های مورد توافق می‌باشد.

هدف‌گذاری شاخص‌ها که از اهمیت بالایی برای شناسایی روند و سنجش میزان تحقق لازم است در محدوده این طرح نمی‌باشد. نصب و پیکره‌بندی ابزار هوش تجاری در محدوده این طرح نمی‌باشد. شناسایی آماره‌های ترکیبی موردنیاز توسط کارفرما در ابتدای معرفی شاخص بایستی صورت پذیرد و در حیطه اختیارات و وظایف پیمانکار نمی‌باشد.

متدولوژی استقرار داشبوردهای هوش تجاری

تجارب مختلف در حوزه استقرار هوش تجاری به صورت مجموعه‌ای از فعالیت های یکپارچه تحت عنوان متدولوژی استقرار تعریف شده است. متدولوژی های مختلفی برای استقرار هوش تجارب وجود دارد که هر کدام دارای مزایا و معایب منحصر به فردی می باشد. متدولوژیها شامل مراحلیاست که برای ایجاد، مدیریت، حاکمیت و توسعه هوش تجاری در سازمان الزم میباشد. این متدولوژیها مبنای پروژه های متناظر درسازمانها می باشند، که نمونه‌ای از آن در شکل زیر به نمایش درآمده است. فراگستر با رویکرد توسعه دانش مدیریتی و تروانرمرنردسرازی
سازمانها به جهت ایفای نقش موثر در پروژه های واقعی، خدمات قابل ارائه خود را به صورت کل نگر و سیستماتیک بر مبنای این چرخه طراحی نموده است. اجزای اجرایی استقرار هوش تجاری به شرح ذیل میباشد.

معرفی هوش تجاری

شکل ۳. رویکرد استقرار داشبوردهای هوش تجاری

۱. فاز صفر: تعیین اهداف و حوزه پروژه

  • شناخت مخاطبان و کاربران جهت تشکیل تیم
  • جمع‌آوری و درک نیازها
  • تهیه لیست شاخصهای کلیدی عملکردی

۲. فاز اول: طراحی

  • مشخص نمودن تعاملات کاربر
  • تایید منابع داده برای هر جزء داده
  • تعریف نحوه نگهداری داده‌ها
  • تعریف جستجوگرها برای بازیابی اجزاء داده‌ها
  • تعیین مسیرهای ریز شدن
  • طراحی معماری و ساختار کلی مکعبهای OLAP

۳. فاز دوم: ساخت و اعتبار سنجی

  • ساختن داستان نما
  • پیاده‌سازی پرسوجوها
  • توسعه انباره‌های داده و مکعب
  • امنیت پیکربندی
  • اعتبارسنجی

۴. فاز سوم: گسترش

  • آموزش
  • تحویل

۵. فاز چهارم: نگهداشت

  • جمع‌آوری بازخوردهای کاربران
  • اعمال تغییرات

متدولوژی منتخب مشاور جهت استقرار هوش تجاری

به طور کلی زیر ساخت و معماری فنی هوش تجاری در هر سازمانی فارغ از گستردگی و پیچدیگیهای آن دارای ساختاری به شکل زیر است:

به ترتیب از سمت راست نخست سیستم های اطلاعاتی وجود دارد که محل تولید و ذخیره داده های سازمانی میباشد. در اولین قدم میبایست که محل ذخیره سازی داده های مورد نیاز را روی سیستم های اطلاعاتی مختلف شناسایی کنیم.

ETL

در این فرآیند اطلاعات مورد نیاز از سیستمهای اطلاعاتی واکشی شده و بعد از پاکسازی در انبار داده ها ذخیره می گردد. نرم افزار مورد استفاده Microsoft SSIS می باشد.

در آخرین رتبه گارتنر از نظر توان اجرایی در رتبه سوم و در حوزه چالشگران قرار دارد. دلیل این انتخاب میزان سازگاری بالا با دیتابیس مایکروسافت و سهولت دسترسی و منابع مطالعاتی گسترده می باشد.

 انبار داده 

سومین بخش دیتاورهاوس می باشد که محلی برای قرار گیری داده های واکشی شده از سیستم های اطلاعاتی به صورت خلاصه و تمیزکاری شده می باشد. این سرور نیز به صورت مستقل پیاده سازی شده و تحت مدیریت بانک اطلاعاتی مایکروسافت نگهداری می شود.

Microsoft SQL Server در آخرین رتبه بندی گارتنر در رتبه اول قرار گرفته است. برای ذخیره سازی داده ها معماری مختلفی وجود دارد که بسته به استراتژی های توسعه ای میتواند متفاوت باشد.

سرور هوش تجاری

چهارمین بخش مربوط به سرور هوش تجاری می باشد که این سرور نیز به صورت مستقل تهیه شده و نرم افزارهای مصور سازی هوش تجاری روی آن نصب شده است. نرم انتخابی شرکت فراگستر QlikView می باشد.

نرم افزار کلیک ویو در آخرین رتبه بندی از نظر توان اجرایی در رتبه دوم و در حوزه رهبران پلتفرم های آنالیز داده قرار دارد.

انتشار اطلاعات 

در آخرین بخش برای انتشار اطلاعات نیز از سرویس انتشار اطلاعات کلیک ویو استفاده می کنیم که مربوط به همان شرکت Qlik می باشد. این سرویس اطلاعات را به صورت تحت وب برای انواع پلتفرم ها انتشار می دهد.

شرح خدمات مشاوره هوش تجاری

خدمات ذیل ذیل بر اساس نیاز مشتریان و پس از فازهای شناخت و عارضه یابی قابل ارائه می باشد:
  1. تهیه برنامه زمانبندی استقرار هوش تجاری
  2. تدوین مستندات فازهای اجرایی
  3. مشاوره در زمینه انتخاب ابزارهای اطلاعاتی
  4. خرید،نصب و پیکره بندی ابزارهای هوش تجاری
  5. مشاورهدر زمینه تعیین شاخص های موردنیاز و معرفی مدلهای مرجع عملکردی
  6. مشاوره اصول امار مهندسی و تعیین آمارها
  7. شناسایی سیستم های اطلاعاتی مربوطه
  8. تهیه پرس و جوهای موردنیاز
  9. ایجاد انبار داده استاندارد با استفاده از پایگاه داده ی استاندارد
  10. مصورسازی و ایجاد داشبوردهای موردنیاز با استفاده از نرم افزارهای هوش تجاری
  11. آموزش استفاده از داشبوردهای اطلاعاتی ایجاد شده به ذینفعان
  12. تهیه اسناد راهنمای کاربری
  13. ارائه داشبوردهای آماده

نمونه ای از داشبوردهای آماده و قابل شخصی‌سازی

  1. داشبورد کارت امتیازی متوازن
  2. داشبورد نسبت ها و اهرم های مالی
  3. داشبورد صورت های مالی
  4. داشبورد دوپانت
  5. داشبورد مشتریان
  6. داشبورد محصولات
  7. داشبود چرخه عملیات
  8. داشبورد مدیریت فرآیندهای کسب و کار
  9. داشبورد مدیریت پروژه های سازمانی
  10. داشبورد منابع انسانی
  11. داشبوردفناوری اطلاعات

[print-me do_not_print=”.avia-gallery-thumb, .noprint, .bottom_bar,.avia-gallery-thumb, #sub_menu1″ target=”.avia-section, .av-layout-tab .flex_column , .av-flex-placeholder , .av-layout-grid-container “]

تنظیم جلسه دمو و دریافت پیشنهاد قیمت

با تکمیل فرم زیر کارشناسان فراگستر جهت ارائه دموی نرم افزار با شما تماس خواهند گرفت. همچنین از طریق تلفن ۴۲۶۲۳-۰۲۱ داخلی ۱ در ساعات اداری شنبه تا چهارشنبه از ساعت ۸ الی ۱۷ و پنجشنبه ها از ساعت ۸ الی ۱۳ پاسخگوی شما خواهیم بود.

۴۲۶۲۳ (۰۲۱)